من با حقایق بیگانه نیستم...
من حقیقت یک نگاه سرد را درک میکنم
و حقیقت یک روح عریان را نیز، به سادگی چشیدن یک چای تلخ
من زندهام تا به حقیقت بپیوندم
من زندهام تا حقیقت داشتن رویاهایم را دریابم
من در مکان و زمان می زیم
و در اعماق ظلمانی یک حقیقت محض خودم را به سردی یک نگاه و تلخی یک حادثه زنجیر کرده ام
من پیشانی خودم را به پشت دست حقیقتی سپرده ام که از تبش می سوختم
لیک... او با من بیگانه بود
و آشنایی ما به حقیقت نپیوست...
همه چیز قبل ازینکه شروع شود تمام شده بود...
excellent!!!
ama ey kash mifahmidam in hame hese manfie tu sherat a koja miad?
تو با هیچ چیز بیگانه نیستی کسی که تو را بیگانه می داند از تو بیگانه است
والا بیا بیگانه شو
والا من به این نتیجه رسیدم که همه حقایق اونجوری هم که می گفتن واقعی نیستن مثلا همین قضیه درس خوندن ما که اصلا واقعی نیست ولی واقعا نمره خوبی می گیریم
واقعا که